عشق چیست
 
قالب وبلاگ

wings1.jpg

یادمان باشد...


یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بربخورد
نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد
خطی ننویسم که آزار دهد کسی را
یادم باشد که روز و روزگار خوش است
وتنها دل ما دل نیست
یادم باشد جواب کین رابا کمتر از مهر و جواب
دورنگی را با کمتر از صداقت ندهم
یادم باشد باید در برابر فریادها سکوت کنم
و برای سیاهی‌ها نور بپاشم

.....................................................

دنیایه ما خیلی کوچیکه خیلی...اونقدر که ارزش نداره دل یه نفرو بشکنیم چشمای یه نفرو بارونی کنیم اونقدرکه تو دلت نسبت به یه نفر کینه داشته باشی...

زمان
در حال گذره من با تمام وجودم دارم حسش میکنم دارم باورش میکنم که داره
میگذره. تا چشمامونو ببندیم و باز کنیم میبینیم عمرمون تموم شده ما موندیم
و یه دنیا خاطره
.

کاری کنیم که یه دنیا خاطره ی خوب برامون بمونه...با همه ی وجود عاشق باشیم عاشق همه ی چیزای خوب...

مسیرمون همیشه به سوی روشنی ها باشه...به تاریکی که میرسیم مسیرمون رو کج کنیم...

حرف اخرم:یادمان باشد خطایی نکنیم که به قانون زمین بر بخورد...


[ شنبه 89/1/28 ] [ 1:28 عصر ] [ آیسان ] [ نظر ]

زنان و مردان با هم تفاوت دارند، در این
نکته تردیدی نیست

ولی بجای تاکید روی کیفیتهای منفی زن و
مرد چرا روی نقاط مثبت آنان تکیه نکنیم؟

بیاییم از خانم ها شروع
کنیم:

زنان مهربان ، عاشق و دلسوزند.

زنان وقتی که خوشحال هستند گریه
میکنند.

زنان برای نشان دادن توجه و علاقه همیشه
کارهای کوچکی انجام می دهند.

آنان برای دست یابی فرزندانشان به بهترین
چیزها از هیچ کاری دریغ نمی کنند.

زنان قدرت این را دارند که حتی وقتی بسیار
خسته هستند ونمی توانند روی پای خود بایستند،لبخند بزنند.

آنان می دانند که چگونه یک وعده غذایی را
به فرصت تبدیل کنند.

زنان میدانند چگونه از پول خود بهترین
بهره را ببرند.

آنان میدانند چگونه یک دوست بیمار را
تیمار کنند.

زنان شادی و خنده را بدنیا ارزانی می
کنند.

زنان صادق و
وفادارند.

زنان در زیر آن ظاهر نرم، اراده پولادین
دارند.

آنان برای یاری رساندن به دوستی محتاج همه
کار می کنند.

زنان از بی عدالتی به آسانی به گریه می
افتند..

آنان می دانند چگونه به یک مرد احساس
پادشاه بودن بدهند.

زنان دنیا را مکانی شادتر برای زندگی می
سازند.


حالا نوبت مردان است:

مردان برای حمل اشیای سنگین و کشتن سوسک و
عنکبوتها خوبند.



[ شنبه 89/1/28 ] [ 1:26 عصر ] [ آیسان ] [ نظر ]

عشق عشق یعنی خلوت و راز و نیاز
عشق یعنی محبت و سوز و گداز
عشق یعنی سوز بی ماوای ساز
عشق یعنی نغمه ای از روی ناز
عشق یعنی کوی ایمان و امید
عشق یعنی یک بغل یاس سپید
عشق یعنی یک ترنم از یه یار
عشق یعنی سبزی باغ و بهار
عشق یعنی لحظه دیدار یار
عشق یعنی انتهای انتظار
عشق یعنی وعده بوس و کنار
عشق یعنی یک تبسم بر لب زیبای یار
عشق یعنی حس نرم اطلسی
عشق یعنی با خدا در بی کسی
عشق یعنی همکلام بی صدا
عشق یعنی بی نهایت تا خدا
عشق یعنی انتظار و انتظار
عشق یعنی هر چه بینی عکس یار
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
عشق یعنی سجده ها با چشم تر
عشق یعنی دیده بر در دوختن
عشق یعنی از فراقش سوختن
عشق یعنی سر به در اویختن
عشق یعنی اشک حسرت ریختن
عشق یعنی لحظه های ناب ناب
عشق یعنی لحظه های التهاب
عشق یعنی بنده فرمان شدن
عشق یعنی تا ابد رسوا شدن
عشق یعنی گم شدن در کوی دوست
عشق یعنی هر چه در دل آرزوست
عشق یعنی یک تیمم یک نماز
عشق یعنی عالمی راز و نیاز
عشق یعنی یک تبسم یک نگاه
عشق یعنی یک تکیه گاه و جان پناه
عشق یعنی سوختن یا ساختن
عشق یعنی زندگی را باختن
عشق یعنی همچو من شیدا شدن
عشق یعنی قطره و دریا شدن
عشق یعنی پیش محبوبت بمیر
عشق یعنی از رضایش عمر گیر
عشق یعنی زندگی را بندگی
عشق یعنی بندگی را  آزادگی
[ دوشنبه 88/11/26 ] [ 5:5 عصر ] [ آیسان ] [ نظر ]

11941167249.jpg


تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست

تنهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی در ان نیست

تنهایی را دوست دارم زیرا تجربه کرده ام

تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند تنهاست

تنهایی را دوست دارم زیرا  ...........

در کلبه تنهایی هایم در انتظار خواهم گریست

                               و انتظار کشیدنم را پنهان
[ دوشنبه 88/11/26 ] [ 5:4 عصر ] [ آیسان ] [ نظر ]

و اینگونه قصه ی عشقی آغاز می شود
با لرزش دو دل

و التماس دو نگاه

اما در قصه ی عشق من فقط یک دل و یک نگاه بود و بس!

به دیدارت آمده ام از راهی دور
از آن سوی کوه های چشم انتظاری ‏
و از انتهای جاده های بی قراری‏
از گذشته آمده ام، رو به سوی آینده،

رو به سوی نور ‏
به جستجوی آینده آمده ام در نگاه تو؛
ولی افسوس، ‏
به گمانم باید، نگاه تو را در آینده جستجو کنم!‏
خودت بگو، عزیزترینم‏
آیا نگاه تو را در صفحات آلبوم آینده می یابم؟

می دانم، ‏
می دانم که آینده هم فریبی است برای ساده لوحی دل عاشقم‏
برای فرار از امروزها و دیروزها
وگرنه نگاه گرم تو از بُعد زمان و مکان هم فراتر است.‏
و این دل سرکش من است؛
که الهه ی چشمان زیبایت را،
به هر بت سنگی و شکستنی، تشبیه می کند،
و حالا، چون گناه کاری بی پناه، ‏
در انتظار بخشش چشمان پاکت، ‏
التماس را مهمان خانه ی چشمانش کرده  ….


[ پنج شنبه 88/11/15 ] [ 1:58 عصر ] [ آیسان ] [ نظر ]
<   <<   86   87   88   89   90   >>   >
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

کد قفل راست کلیک