و خدایی که در این نزدیکی است ...

آمدن بهار نوید زندگی دوباره است. نوید تولدی دوباره. رنگ‌های سرد و بی‌روح زمستانی جای خود را به رنگ های شاد شکوفه‌ها و سرسبزی درختان و جوانه‌ها می‌دهند.طبیعت پس از خوابی کوتاه تلاش خود را برای تولدی دیگر آغاز می‌کند. زنده شدن دوباره‌ی طبیعت و آمدن بهار به ما می‌گوید: اگر سختی و سرمای زندگی را تحمل کنیم ؛ روزهای شاد و گرم فرا می‌رسد . نسیم بهار می‌وزد و درختان مرده را زنده می‌کند و نوید و مژده‌ی سالی جدید را می‌دهد .آری آمدن بهار؛ یعنی خداوند در

همین نزدیکی است.

عارفی کنار جاده نشسته بود و با چشمان بسته در حال تفکر بود. ناگهان تمرکزش با صدای گوش خراش یک جنگجو به هم خورد : « پیرمرد ، بهشت و جهنم را به من نشان بده ! »عارف به او نگاهی کرد و لبخندی زد . جنگجو از این که می‌دید عارف بی‌توجه به شمشیرش فقط به او لبخند می‌زند، برآشفته شد، شمشیرش را بالا برد تا گردن عارف را بزند!
عارف به آرامی گفت : « خشم تو نشانه ای از جهنم است . »
مرد با این حرف آرام شد، نگاهی به چهره پیر عارف انداخت و به او لبخند زد .
آنگاه آن عارف گفت : « این هم نشانه بهشت ! »