عشق چیست
|
خر کیف یعنی سر کلاس کاردانی نشسته باشی، دونفر از جلوی در کلاس رد بشن و بگن :" نه اینجا نیست... اینا بچه های کارشناسی ارشدن "• خر کیف یعنی کلاستو دو در کنی و همون روز استاد حضورغیاب نکنه! خر کبف یعنی اینکه یه لپ تاپ می گیری دستت اما 2 قرون سواد نداری بهت بگن آقای مهندس!• خر کیف یعنی راننده تاکسی باشی و دانشجوی پزشکی رو سوار کنی اونوقت وقتی می خواد پیاده شه بر حسب عادت به محیط دانشگاه بگه: مرسی آقای دکتر! خر کیف یعنی زنگ موبایلت حسابی جلب توجه کنه! خر کیف یعنی کسب بالاترین نمره میان ترم فقط از راه تقلب و امدادهای غیبی! خر کیف یعنی فکر کنی کارتت تموم شده ولی در کمال ناامیدی کانکت شی و ساعتها تو اینترنت بچرخی! خر کیف یعنی بابات قبض موبایلت رو پرداخت کنه و اصلا نپرسه که چرا اینقدر رقمش نجومی شده!خر کیف یعنی استادت بگه نگران نباش! نمی افتی! خر کیف یعنی با دوستات بری تریا، دوست اصفهانیت حساب کنه! خر کیف یعنی توی یک مجلس بزرگ همه چشمشون دنبال مدل لباست باشه! خر کیف یعنی دانشجو نباشی ولی از سایت دانشگاه، مفتکی استفاده کنی! خر کیف یعنی پشت چراغ قرمز از ماشین بغلی یه چیزی پرت شه تو ماشینت (مثل شماره تلفن و یا حتی گوشی طرف!) خر کیف یعنی تو دانشگاه همراه دوستت داری میری ولی پسر همکلاسیت فقط به تو سلام میکنه! خر کیف یعنی یه جا با یه نفر همصحبت شی و رمانتیک بگه: "از قیافه تون معلومه که دانشجویین!" خر کیف یعنی توی مهمونی باشی و یکی از خانومای باکلاس و کار درست فامیل صدات کنه: خوشگل خانوم! خر کیف یعنی یک منشی با مدیر عامل شرکت ازدواج کنه! خر کیف یعنی بین کلاس 12 تا 2 و کلاس 2 تا 4 خودتو به یک آدم اهل رو درواسی بچسبونی و بری باهاش ناهار بخوری! خر کیف یعنی موقع امتحان عملی استاد بره بیرون از کلاس و در رو هم ببنده! خر کیف یعنی هیچی نخونده باشی و همه رو از رو دست بغلیت بنویسی بعد نمره ت از اون بیشتر شه! خر کیف یعنی استاد یک سوال قلمبه بپرسه هیچکش جز تو نتونه جواب بده! خر کیف یعنی وقتی مهموناتون می رن بچه شون قشنگترین عروسکشو جا بذاره [ چهارشنبه 90/3/25 ] [ 12:55 عصر ] [ آیسان ]
[ نظر ]
زن مثل تلویزیونه دوست دختر مثل موبایل تو خونه تلویزیون تماشا میکنی وقتی میری بیرون موبایلتو میبری وقتی پول نداشته باشی تلویزیون خونه ات رو میفروشی وقتی پول بدست میاری گوشی موبایل رو عوض میکنی بعضی وقتها از تلویزیون لذت میبری اما بیشتر اوقات با موبایل بازی میکنی تلویزیون برای تمام عمرت مجانیه اما اگه قبض موبایل رو پرداخت نکنی ارائه خدمات متوقف میشه تلویزیون بزرگ و گنده است و معمولا کهنه اما موبایل خوشگل و باریک و خوشدسته و همیشه میشه همه جا با خودت ببریش معمولا هزینه استفاده از تلویزیون منطقی و قابل قبوله اما هزینه استفاده از موبایل زیاده و همیشه هم بدهکاری تلویزیون کنترل از راه دور داره اما موبایل نداره و مهمترین نکته اینکه موبایل وسیله ارتباطی دوطرفه است (صحبت کردن و گوش دادن) اما فقط باید به تلویزیون گوش بدی (چه بخواهی چه نخواهی) و آخرین نکته اینکه تلویزیون ویروس نداره اما موبایل .....داره
[ چهارشنبه 90/3/25 ] [ 12:52 عصر ] [ آیسان ]
[ نظر ]
اولین روز بارانی را به خاطر داری؟غافلگیر شدیمچتر نداشتیمخندیدیمدویدیموبه شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیمدومین روز بارانی چطور؟پیش بینی اش را کرده بودیچتر آورده بودیو من غافلگیر شدمسعی می کردی من خیس نشومو شانه سمت چپ تو کاملا خیس بودو سومین روز چطور؟گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوریچتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد
و
و و و چند روز پیش را چطور؟ به خاطر داری؟ که با یک چتر اضافه آمدی و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برویم . . . فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو . . [ چهارشنبه 90/3/25 ] [ 12:51 عصر ] [ آیسان ]
[ نظر ]
عشق تنها کار بی چرای عالم است، چه آفرینش بدان پایان می گیرد .دلی که عشق ندارد و به عشق نیاز دارد، آدمی را همواره در پی گم شده اش ملتهبانه به هر سو می کشاند *** .دل ها چه شگفت انگیزند! عشق نیز از آن ها شگفت انگیزتر است *** ...عشق یعنی کوچک کردن دنیا به اندازه یک نفر و بزرگ کردن یک نفر به اندازه دنیا *** من با عشق آشنا شدم، و چه کسی این چنین آشنا شده است؟ *** !پروردگارم! مهربان من *** دل من محکمه ایست که به من می گوید همه را دوست بدار. به همه خوبی کن و اگر بد دیدی دل به دریای محبت بزن و بخشش کن *** .رنج، تلخ است ولی وقتی آن را به تنهایی می کشیم تا دوست را به یاری نخوانیم *** . . . آنجا که چشمان مشتاقی برای انسانی اشک می ریزد، زندگی به رنج کشیدنش می ارزد *** اشک، زیباترین شعر و بیتاب ترین عشق و گدازانترین ایمان و داغترین اشتیاق و تبدارترین احساس و خالصترین گفتن و لطیفترین دوست داشتن است، که همه، در کوره یک دل، به هم آمیخته و ذوب شدهاند و قطرهای گرم شدهاند که نامش اشک است *** .همچون شمع که در گریستن خویش، قطره قطره می میرد، ذوب می شوم و محو می شوم و پایان می گیرم *** او در خلوت های خالی من، همسفر سبکبال معراج های آسمانی من می شد و تا هر جا که می خواستم بال در بال او، تا هر کجا که می خواستم دست در دست او می پریدم و می رفتم و می گشتم و بودم *** .ایثار را ببین، به شکوه خلقت هستی است *** .اگر تنهاترین تنهایان شوم باز خدا هست، او جانشین همه نداشتن هاست *** آن گاه که عشق زمینی را تجربه کردم دلم چیزی فراتر می خواست. خط بطلان بر تمام آن ها کشیدم و دل در گرو عشق تو سپردم. نوری از عشق تو مرا در گرفت. چه عشقی، چه حلاوتی و چه نعمتی *** !ای که تو آن من دیگرمی *** عشقی فراتر از انسان و فروتر از خدا نیز هست؛ *** خدا به همان اندازه که برای کسانی که جز فهمیدن نمی دانند دیر یاب است، به همان اندازه برای کسانی که جز دوست داشتن نمی فهمند، به اسانی بوی یک گل استشمام می شود *** ...ایمان بی عشق، اسارت در دیگران است و عشق بی ایمان، اسارت در خود *** .هر کس به چیزی تبدیل می شود که به آن عشق می ورزد *** . . . من و خدا و عشق، این سه هرگز شکست نخواهند خورد
[ پنج شنبه 90/3/19 ] [ 1:41 عصر ] [ آیسان ]
[ نظر ]
ای کاش می دانستی که خیال گنگ خاطراتت چگونه صحرای خاموش این قلب تنها را روشن می کند. ای کاش نوری را که به جانم ریخته ای دیده بودی
. . .آه. . . ای کاش جای من بودی. نیستی و نبودی؛ اما ای کاش بودی [ پنج شنبه 90/3/19 ] [ 1:40 عصر ] [ آیسان ]
[ نظر ]
|
|
[ طراح قالب : آیسان ] [ Weblog Themes By : aysan] |