عشق چیست
|
وقتی راه رفتن اموختی دویدن بیاموز.دویدن که اموختی پرواز را.راه رفتن بیاموز زیرا راه هایی که می روی جزیی از تو می شوند و سرزمین هایی که می پیمایی بر مساحت تو اضافه می کند.دویدن بیاموز چون هر چیز را که بخواهی دور است و هر قدر که زود باشی دیر. پرواز را یاد بگیر نه برای این که از زمین جدا باشی برای ان که به اندازه ی فاصله ی زمین تا اسمان گسترده شوی. من راه رفتن را از یک سنگ اموختم و دویدن را از یک کرم خاکی و پرواز را از یک درخت.بادها از رفتن چیزی به من نگفتند زیرا انقدر در حرکت بودند که رفتن را نمی شناختند.پلنگان دویدن را یادم ندادند زیرا انقدر دویده بودند که دویدن را نمی شناختند. پرندگان نیز پرواز را یادم ندادند زیرا چنان در پرواز خود غرق بودند که ان را به فراموشی سپرده بودند! اما سنگی که درد سکون را کشیده بود رفتن را می شناخت و کرمی که در اشتیاق دویدن سوخته بود دویدن را می فهمید و درختی که پاهایش در گل بود از پرواز بسیار می دانست!ان ها از حسرت به درد رسیده بودند و از درد به اشتیاق و از اشتیاق به معرفت. وقتی راه رفتن را اموختی دویدن بیاموز .دویدن که اموختی پرواز را. راه رفتن را بیاموز چون باید هر روز از خودت تا خدا گام برداری دویدن بیاموز زیرا چه بهتر که از خودت تا خدا بدوی پرواز را یاد بگیر زیرا باید روزی از خودت تا خدا پر بزنی. [ پنج شنبه 88/7/2 ] [ 2:48 عصر ] [ آیسان ]
[ نظر ]
|
|
[ طراح قالب : آیسان ] [ Weblog Themes By : aysan] |