عشق چیست
|
امشب را تا سحر بیدار خواهم ماند به تو فکر میکنم به تو که آمدن و رفتنت مثل یه خواب بیش نبود یا شاید یه کابوس تا به خود آمدم جدایی در ما نفوذ کرده بود فراق از من نبود این شکستن پیمان از تو بی وفا بود چقدر ساده فریب میزنی دلم برایت میسوزد روزی از همین روزها شاید در سایه پشت سر روز انتقام عشق برایت میرسد گمان نکن که آهم به دامنت گرفته نه من هرگز نفرینی نمیکنم این نفرین عشق است که دامن جفا کاران را میگیرد نه برای بازی کردن با احساسات پاک یک تنها برای به بازی گرفتن ذات مقدس عشق توبه کن گرچه توبه ی دل شکستن هرگز درگیر نمی شود آه که چه تنهائی دلم برایت میسوزد بخششی برای جا گذاشتن همه قولها همه حرفها همه پیمانهای شکسته نیست بخششی برای خراب کردن آرزوهای یک تنها نیست من میدانم زمانی پی من خواهی گشت تا بگوئی فقط ببخش اما من شاید ببخشمت اما قلبم هرگز دلم برایت میسوزد من میخواستم بسازم باتو اما تو مرا سوزاندی دلم برایت میسوزد...... [ جمعه 88/6/27 ] [ 12:29 عصر ] [ آیسان ]
[ نظر ]
|
|
[ طراح قالب : آیسان ] [ Weblog Themes By : aysan] |