کاش می فهمیدی ، در خزانی که از این دشت گذشت،
سبزه ها باز چرا زرد شدند.
خیل خاکستری لک لکها ، در افقهای مسی رنگ غروب،
تا کجاهای کجا کوچیده است.
کاش می فهمیدی ، زندگی محبس بی دیواریست
و تو محکوم به حبس ابدی
و عدالت ستم معتدلیست ، که درون رگ قانون جاریست
کاش می فهمیدی ، زندگی آش دهن سوزی نیست
عشق ، بازار متاع جنس است
آرزو ، گور جوانمردانست
مرده از زنده ، همیشه هر آن ، در جهان بیشتر است
کاش می فهمیدی ، چیزهائیست که باید تو بفهمی ، اما...
بهتر آنست ، کمی گریه کنم ...!!!
بهتر آنست ، کمی گریه کنم.... کمی ... ...!!!