عشق چیست
|
تمامِ شهرِ دلم زیرِ گامهای تو بود که چشمهای تو آغازِ ماجرای تو بود
تو رازهای مرا کوچه کوچه می دیدی وکنجکاویِ تو، رازِ چشمهای تو بود..
میانِ قابِ تنم، پشتِ این نقابِ ظریف چه بود ؟، عکسِ عقابی که در هوای تو بود!
بفکرِ صیدِ تو بودن چه جراتی می خواست برای من که دلم طعمه ای برای تو بود
کسی شبیه من آسان ز درد قصه نگفت در آن زمان که دلم سخت مبتلای تو بود
همیشه چشمِ دلم محوِ دیدنت می شد همیشه گوشِ دلم در پیِ صدای توبود
خوشا به آینه ها چونکه با تو شکلِ تو اند خوشا به پیرهنت، جامه ای که جای تو بود
-که رنگِ آبیِ دریای عشق بود و دلم اسیرِ کشتیِ گیسویِ دلربای تو بود..
خدایِ تو به من عاشق نبود چون تو، ولی امید من همه بر بخشش خدای تو بود..
نگو پِیَ ت ندویدم که پا نداد و نشد که خطِّ فاصله دنبالِ ردِّ پای تو بود
هنوز در دلم از حسرتت نشانی هست کز ابتدا دلِ من در پیِ وفای تو بود..
.. تو ابتدای غزلهایِ وصلِ من بودی اگرچه مُهر جدایی در انتهای تو بود [ چهارشنبه 90/3/18 ] [ 2:16 عصر ] [ آیسان ]
[ نظر ]
|
|
[ طراح قالب : آیسان ] [ Weblog Themes By : aysan] |