عشق چیست
|
من از یک شکست عاشقانه می آیم،بگذار همه برای این اعتراف تلخ سر زنشم کنند.شکست نه برای پنهان کردن است نه بهانه پنهان شدن.می گویند از صبح بنویس،از آفتاب ومن چگونه از خورشید بنویسم وقتی تمام وقت، باران پنجره چشمانم را شسته است.همه دلشان نقش های مثبت می خواهد وآدمهای خوشحال ،اما من گمان می کنم این خیلی خوب است که نمی توانم ادای آدمهای خوشبخت را در بیاورم . بی ستاره ام و زرد با طعم معطر پاییز،که حضورش تنها معجزه ی لحظه های تنهایی من است. قیمت وفا شاید گران تر از آن بود که بهانه ی دوست داشتنی زندگیم از عهده ی داشتنش بر آید. سقف اعتماد تعمیری ست ،مدام چکه می کند،آغوش ترانه ها همچنان از عطر تن او باید پر باشد خالی ست،نمی توانم باورش کنم نه رفتنش ونه ماندنش را. مهم نیست تمام سرزنش ها را می پذیرم به بهانه ی تولد حقایق غم انگیزی که درد رابه درد را به درد می آورد و آتش را می سوزاند . این دل دیوانه همیشه یک پادشاه مغرور حقیقی داشته است،اگر ترانه ها ثمره تخیل بود به جنون نمی رسید ، اعتراضی نیست کسی که به او نمی رسد به جنون رسیده از او راضی ست. خلاصه غم سنگینی ست اگر سر نخوانستن دلی دعوا باشد.اما همیشه حق با برنده ها نیست،می شود در عین بازنده بودن سر بلند بود و او را از کوچه های دنیا گدایی کرد. قرار بود حقیقت را بگویم سخت ست،بی علاج ست،دانستنش آدم را کم کم می کشد،گریه ی شبانه می آورد،اما همین است خبر کاملا ناگوار و واقعی ست اون یکی رو جز من داشت. سکوت می کنم تا به خاک سپردن آخرین خاکسترهای ارزوی بر باد رفته [ دوشنبه 90/1/29 ] [ 6:49 عصر ] [ آیسان ]
[ نظر ]
|
|
[ طراح قالب : آیسان ] [ Weblog Themes By : aysan] |