عشق چیست
|
چه دل است ،این دل من ؟ که زیک لرزش اشک _ بر رخ رهگذری _ یا زنالیدن مادر زفراق پسری _ دل من می شکند . چه کنم ؟ دلم از سنگ که نیست. گریه در خلوت دل ،ننگ که نیست .
چه دل است این دل من ؟ که ز "تردی"چو یکی ساقه تاک _ به شتابی که تگرگ_ بشکند ساقه و از هم بدرد پیکر برگ _ یا به آسانی یک شاخه گل می شکند. چه دل است ،این دل من ؟
هرکجا اشک یتیمی رنجور_ می چکد بر سر مژگان سیاه هر کجا چشم زنی غم زده با یاد پسر،مانده به راه _ دل من می شکند . چه کنم ؟ دلم از سنگ که نیست . گریه در خلوت دل ،ننگ که نیست .
چه دل است، این دل من ؟ در مزاری که زنی ناله کند _ در عزای پسرش_ یا یتمیمی که کند گریه به سوگ پدرش _ جانم آید به خروش . ور ببینم پر خونین کبوتر ها را _ یا یکی بچه گنجشک که بشکسته پرش _ دل من می شکند .
حالت دخترکی ،کوچک و تنها و فقیر _ که به حسرت مند از شیشه ی اشک _ به عروسک نگه گاه به گاه _ وز دل تنگ کند ناله و آه _ دل من می شکند . چه کنم؟ دلم از سنگ که نیست.
ناله پیر زنی غم زده و دست تهی _ که ندارد نفسی . ضجّه ی مرغ اسیر _ که کند ناله به کنج قفسی . هق هق مرد غریبی که بلا دیده بسی _ حالت دختر زشتی که زشرم _ رو ندارد به کسی _ دل من می شکند .
هر کجا در نگه تازه نهالی خُرد _ از ستیز پدر و مادر خشم آلوده _ می وزد بوی "طلاق" _ وز پراکندگی عائله یی بر خیزد _ در سرا "بانگ فراق" _ دل من می شکند . چه کنم ؟ دلم از سنگ که نیست . گریه در خلوت دل ، ننگ که نیست .
آن زمانی که به دنبال شهید _ مادر داغ به دل _ سینه می کوبد و می نالد و میگرید زار _ همچنان ابر بهار . یا زمانی که نشیند در اشک _ به سر سنگ مزار. و به فریاد، کند نام پسر را تکرار _ دل من می شکند. چه کنم ؟ دلم از سنگ که نیست . گریه در خلوت دل ،ننگ که نیست .
چه دل است ،این دل من ؟ دلم از ناله ی مرغان چمن می شکند. زخیال "غم مردم" دل من می شکند. دلم از داغ" شهیدان وطن " می شکند.
چه کنم ؟ دلم از سنگ که نیست. گریه در خلوت دل، ننگ که نیست. چه کنم ؟ دل من می شکند!! [ دوشنبه 89/11/4 ] [ 12:29 عصر ] [ آیسان ]
[ نظر ]
|
|
[ طراح قالب : آیسان ] [ Weblog Themes By : aysan] |