عشق چیست
|
من چه عاشقانه تورا خواستم چه صادقانه با تو ماندم و چه شاعرانه برایت اشک ریختم و تو پایت را روی قطره های اشک من گذاشتی و بیچاره اشک که در شیار پای تو له شد و من باز هم تورا خواستم دیگر غر دلم گویی چو موج از خود گریزان است و از لبخندش ناباوری می بارد و هیهات مرا دریاب.... خیالم میبرد شاید و شاید خواب دلم دیوانه بودن با تو را می خواست ولی مسکین دلم انگشت خاموشی نهاد بر لب ورو برای من بی معنیست... [ چهارشنبه 91/7/12 ] [ 5:7 عصر ] [ آیسان ]
[ نظر ]
بیا به گردن من حلقه کن دو دستت را
به حقیقت من و تو آگاهیم هردومون گمشده یک راهیم هر دو زخمی شده یک شلاق هر دو نفرین شده یک آهیم منو تو عاشق بی تدبیریم منو تو مجرم بی تقصیریم گر نباشیم در این راه با هم بیگمان در تنهایی میمیریم [ چهارشنبه 91/7/12 ] [ 5:5 عصر ] [ آیسان ]
[ نظر ]
الهی به مستان جام شهود به عقل آفرینان بزم وجودبه آنان که بی باده مست آمدند ننوشیده می و می پرست آمدنددر این حال مستی صفا کردم تورا ای خدا من صدا کردماز این روزگاری که من دیدم چه شبها خدایا خدا کردمنهادم سر سجده بر خاکت به درگاهت امشب دعا کردمسبب گر بسوزد مسوب تو هستی سبب ساز این جهان توییز دست که آید که دستم بگیرد مرا سایه امان تویی
[ چهارشنبه 91/7/12 ] [ 5:1 عصر ] [ آیسان ]
[ نظر ]
|
|
[ طراح قالب : آیسان ] [ Weblog Themes By : aysan] |