سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آغوش  من فقط  به اندازه تو جا دارد ...
 
این تمام لذت من است ...

وقتی با اصرار مرا می خوانی ...

وقتی با چشم های بسته گرمای نفسهایت را احساس می کنم ...

این روزها شب هایم از روزها روشن تر است ...

تو تمام انتظار هر روز منی

تا به تو برسم ...

من این انتظار عاشقانه را می پرستم ...

تمام روز انتظار تا تو بیایی ...

آغوش من فقط اندازه تو جا دارد ...

اگر خوب گوش کنی

این ضربان های تند و پی در پی قلبم را می شنوی

تو را فریاد می زنند ...

 مخاطب کلامم که هیچ ...

 مخاطب ضربا نهای قلبم هم تویی ...

 ببین تعبیر می کنم که گاهی خواب تو

همان  نهایت آرزوی من است ...

ببین فریاد سکوت من از همیشه بلند تر است ...

بهانه نمیگیرم ...

دلم بهانه گیر شده ...

دلتنگ هم نمی شوم ...

او دلتنگ می شود ...

حرف مرا نمی فهمد ...

تو را می خواهد ...

مثل کودکی لجباز

با گریه و جیغ پاهایش را به زمین می کوبد و جیغ می زند ...

دستهایش را هم روی گوش هایش می گذارد

تا مثلا بگوید نمی شنوم ...

ساعت ها را می شمارم ...

دقیقه ها را

و ثانیه ها را ...

باید برای نبودنت تا آمدنت بهانه پیدا کنم ...

نمی دانم چرا اینقدر بی طاقت شده ام ...

حسود شده ام ...

تو را همیشه می خواهم ...

اما نه ...

این دلتنگیهای شدید شاید تو را هم بیازارد ...

نمی خواهم برنجی ...

من به همان لحظه های کوتاه قانعم ...

تو فقط باش ...

حتی لحظه ای ...

 فقط به خاطر بسپار

 آغوش من فقط اندازه تو جا دارد و بس !!!!

باور نمی کنی ؟؟؟

همین لحظه

چشمهایت را ببند ...

خیال مرا در آغوش بکش ...

ببین لبریز می شوی از عشق ...

از من ...

از نیازی آمیخته به شرم ...

ببین آغوش من فقط به اندازه تو جا دارد ...

 

  •  

 


[ چهارشنبه 90/5/26 ] [ 1:29 عصر ] [ آیسان ] [ نظر ]

ای آسمان زیبا امشب دلم گرفته

از های و هوی دنیا امشب دلم گرفته

یک سینه غرق مستی دارد هوای باران

از این خراب رسوا امشب دلم گرفته

امشب خیال دارم تا صبح گریه کردن

شرمنده ام خدایا امشب دلم گرفته

خون دل شکسته بر دیدگان تشنه

باید شود هویدا امشب دلم گرفته

ساقی عجب صفایی دارد پیاله ی تو

پر کن به جان مولا امشب دلم گرفته

گفتی خیال بس کن فرمایشت متین است

فردا به چشم اما امشب دلم گرفته


[ چهارشنبه 90/5/26 ] [ 1:28 عصر ] [ آیسان ] [ نظر ]
   1   2   3   4      >
.: Weblog Themes By Pichak :.

عشق چیست
 
قالب وبلاگ
به چشم من نگاه نکن ، دوباره گریت می گیره


ساده بگم که عشق من ، باید تو قلبت بمیره

فاصله بین من و تو ،‌ از اینجا تا آ سموناست

خیلی عزیزی واسه من ، ولی زمونه بی وفاست

قسم نخور که روزگار ، به کام ما دو تا نبود

به هر کی عاشقه بگو ، غم که یکی دو تا نبود

بگو تا وقتی زنده‌ام ، نگاه تو سهم منه

هر جای دنیا که باشی ،‌دلم واست پر میزنه

برای این در به دری ، تو بهترین گواهمی

دروغ نگو ، که می دونم همیشه چشم به راهمی


[ یکشنبه 90/5/30 ] [ 6:0 عصر ] [ آیسان ] [ نظر ]

 

خسته ام از آرزوها ، آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی ، بالهای استعاری


لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردن
خاطرات بایگانی،زندگی های اداری


آفتاب زرد و غمگین ، پله های رو به پایین
سقفهای سرد و سنگین ، آسمانهای اجاری


با نگاهی سر شکسته،چشمهایی پینه بسته
خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری


صندلی های خمیده،میزهای صف کشیده
خنده های لب پریده ، گریه های اختیاری

عصر جدول های خالی، پارک های این حوالی
پرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری


رو نوشت روزها را،روی هم سنجاق کردم:
شنبه های بی پناهی ، جمعه های بی قراری

عاقبت پرونده ام را،با غبار آرزوها
خاک خواهد بست روزی ، باد خواهد برد باری


روی میز خالی من، صفحه ی باز حوادث
در ستون تسلیتها ، نامی از ما یادگاری

 

خسته ام از آرزوها ، آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی ، بالهای استعاری


لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردن
خاطرات بایگانی،زندگی های اداری


آفتاب زرد و غمگین ، پله های رو به پایین
سقفهای سرد و سنگین ، آسمانهای اجاری


با نگاهی سر شکسته،چشمهایی پینه بسته
خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری


صندلی های خمیده،میزهای صف کشیده
خنده های لب پریده ، گریه های اختیاری

عصر جدول های خالی، پارک های این حوالی
پرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری


رو نوشت روزها را،روی هم سنجاق کردم:
شنبه های بی پناهی ، جمعه های بی قراری

عاقبت پرونده ام را،با غبار آرزوها
خاک خواهد بست روزی ، باد خواهد برد باری


روی میز خالی من، صفحه ی باز حوادث
در ستون تسلیتها ، نامی از ما یادگاری

 


[ یکشنبه 90/5/30 ] [ 5:21 عصر ] [ آیسان ] [ نظر ]

قصه ی دوست داشتنت رو


همه ی دنیا میدونن

کاشکی لحظه ها دوباره

مارو به هم برسونن

توی این قصه دوباره

آدما میانو میرن

دوست دارن که توی قلبم

جای عشقتو بگیرن

تو مث ستاره بودی

توی لحظه های سردم

واسه پیدا کردن تو

توی آسمون میگردم

 

تو مث ستاره بودی

توی لحظه های سردم

واسه پیدا کردن تو

توی آسمون میگردم

 

اما من حتی تو خواب هم

یاد اون  چشات میوفتم

یادمه از تو

برای آسمون قصه میگفتم

نور تو با یه اشاره

سایه میندازه رو سینم

آسمونیو میدونم

عمریه عاشق ترینم

 

تو مث ستاره بودی

توی لحظه های سردم

واسه پیدا کردن تو

توی آسمون میگردم

 

تو مث ستاره بودی

توی لحظه های سردم

واسه پیدا کردن تو

توی آسمون میگردم

 

نمیخوام ابرای تیره

جلو چشماتو بگیره

هرکی که عاشق نباشه

تو سیاهیا میمیره

هرکی که عاشق نباشه

تو سیاهیا میمیره

تو مث ستاره بودی

توی لحظه های سردم

واسه پیدا کردن تو

توی آسمون میگردم


[ شنبه 90/5/29 ] [ 7:10 عصر ] [ آیسان ] [ نظر ]
   
درباره وبلاگ
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کد قفل راست کلیک