عشق چیست
|
ژوزه مورینیو، مربی سرشناس تیم فوتبال اینترمیلان، به خاطر انتقاد از یک بازیکن خود به دلیل روزه گرفتن در ماه رمضان، مورد انتقاد یک رهبر مسلمانان ایتالیا قرار گرفته است. اینترمیلان، دفاع از عنوان قهرمانی خود در رقابت های سری آ در ایتالیا را با کسب نتیجه تساوی ضعیف 1-1 مقابل باشگاه "باری" (در خانه) آغاز کرد ودر جریان این مسابقه سولی مونتاری، بازیکن اهل غنای باشگاه اینترمیلان به تصمیم مورینیو تنها پس از 30 دقیقه تعویض شد. به گزارش بی بی سی مورینیو در کنفرانس خبری پس از مسابقه تلویحا عنوان کرد که این بازیکن به دلیل روزه گرفتن انرژی لازم برای بازی را نداشته است و به این دلیل ضعیف بازی کرد. مورینیو به خبرنگاران گفت: "مونتاری مشکلاتی در رابطه با ماه رمضان داشت، شاید با این گرما برای او خوب نباشد که این کار (روزه گرفتن) را انجام دهد." ژوزه مورینیو افزود: "ماه رمضان برای بازیکنی که می خواهد در یک مسابقه شرکت کند، در وقت خوبی نیامده است." این مربی که در گذشته هدایت باشگاه چلسی را نیز بر عهده داشت و به خاطر اظهارات صریحش شناخته می شود، تهدید کرد که در مسابقه روزهای آتی این تیم با رقیب هم شهری خود، آث میلان، سولی مونتاری را از فهرست بازیکنان کنار بگذارد. ممکن است سولی مونتاری در دربی میلان غایب باشد با این حال محمد نور دشان، رئیس "اتحادیه مجامع مسلمانان" در ایتالیا واکنشی تند به اظهارات آقای مورینیو نشان داد. او در گفتگویی با تلویزیون اسکای گفت: "فکر می کنم بهتر باشد که مورینیو کمتر صحبت کند." آقای دشان گفت اعتقادات اسلامی سولی مونتاری به او قوای ذهنی لازم را خواهد داد و کمک خواهد کرد بر ضعف ناشی از روزه غلبه کند. او افزود: "بازیکنی که یک مسیحی، یهودی یا مسلمان معتقد است، مطمئنا از نظر روانی آرام تر است و این مسئله به عملکرد او کمک می کند." از آنجا که مسابقه اینترمیلان و آث میلان پس از غروب آفتاب برگزار می شود و بازیکنانی که روزه گرفته اند تا اندازه ای فرصت برای تجدید قوا خواهند داشت، مشخص نیست که ژوزه مورینیو تهدید خود علیه سولی مونتاری را عملی کند [ دوشنبه 88/6/16 ] [ 1:40 عصر ] [ آیسان ]
[ نظر ]
به گزارش ایرنا ،این خبر همه را در عرصه سیاست حیرت زده کرد و در همان اولین واکنش ها، آن را نوعی مقابله با اقدام اصلاحی دولت برای این دانشگاه توصیف کردند. [ دوشنبه 88/6/16 ] [ 1:37 عصر ] [ آیسان ]
[ نظر ]
دختر جوانی که از سوی چهار جوان شرور ربوده شده و مورد تعرض قرار گرفته بود، خودکشی کرد. ساعت ?? دقیقه بامداد ?? اردیبهشت ماه مردی سراسیمه و هراسان به کلانتری شریف آباد پاکدشت مراجعه کرد و خبر داد دختر ?? ساله اش به نام لعیا اقدام به خودکشی کرده و اکنون در بیمارستان به شدت بدحال است پس از طرح شکایت ، ماموران به بیمارستان رفتند و متوجه شدند لعیا جان باخته است. در پی مرگ دختر ?? ساله کارآگاهان به تحقیق درباره علت خودکشی وی پرداختند و دریافتند لعیا روز حادثه پیش از اقدام به خودکشی با پسر مورد علاقه اش به نام فرشید به تفریح رفته بود. به این ترتیب دستگیری فرشید در دستور کار پلیس قرار گرفت و بعد از آنکه این پسر پشت میز بازجویی نشست از واقعه یی تکان دهنده پرده برداشت. وی گفت؛ آن روز سوار بر خودروی من به حاشیه شهر رفتیم و کنار جاده یی متروکه از ماشین پیاده شدیم . در کنار هم بودیم که دقایقی بعد یک دستگاه پیکان با دو سرنشین به ما نزدیک شدند و دو پسر جوانی که سوار آن بودند مرا به شدت مورد ضرب و جرح قرار دادند و سپس دست و پایم را بستند، پس از آن لعیا را به زور سوار خودروشان کردند و گریختند. ساعتی بعد در حالی که من هنوز در همان جاده متروکه بودم آن دو مرد به سراغم آمدند و مرا به خرابه یی در روستای قویینک ورامین بردند. فرشید ادامه داد؛ در آنجا دو پسر دیگر نیز حضور داشتند و من متوجه شدم آن چهار نفر به دختر مورد علاقه ام تجاوز کرده اند. آنها مرا عریان کردند و از من و لعیا با دوربین موبایل عکس گرفتند و سپس پا به فرار گذاشتند. پس از اظهارات پسر جوان تحقیقات برای شناسایی چهار جوان متجاوز آغاز شد و با مشخصاتی که فرشید از خودروی آنان ارائه داد توانستند به سرعت دو تن از متهمان به نام های عباس و اصغر را شناسایی و بازداشت کنند . این دو در بازجویی ها به جرم شان اعتراف و دو همدست دیگرشان را معرفی کردند. عباس در اظهاراتش گفت؛ من و اصغر مامور شدیم لعیا را بدزدیم و به مخروبه یی که دو دوست دیگرمان در آنجا حضور داشتند، ببریم. این دختر در طول مسیر با جیغ و فریاد سعی می کرد خودش را از دست ما نجات بدهد اما چون مسیر ما کم تردد بود هیچ کس صدایش را نشنید. پس از آنکه لعیا را به مخروبه کشاندیم وی شروع به گریه و زاری و التماس کرد و خواست رهایش کنیم ولی ما به حرف هایش توجهی نکردیم و او را مورد تعرض قرار دادیم. از آنجا که احتمال داشت این دختر علیه ما شکایت کند تصمیم گرفتیم از او و پسر مورد علاقه اش عکس تهیه و به این طریق آن دو را وادار به سکوت کنیم [ دوشنبه 88/6/16 ] [ 1:33 عصر ] [ آیسان ]
[ نظر ]
روز اول گل سرخی برام اوردی گفتی برای همیشه دوستت دارم روز دوم گل زردی برایم اوردی گفتی دوستت ندارم روز سوم گل سفیدی برایم اوردی و سر قبرم گذاشتی و گفتی منو ببخش فقط یه شوخی بود بهت نمی گم دوسِت دارم،ولی قسم می خورم که دوسِت دارم بهت نمی گم هرچی که می خوای بهت می دم،چون همه چیزم تویی نمی خوام خوابتو ببینم، چون توخوش ترازخوابی اگه یه روزچشمات پرِاشک شد ودنبال یه شونه گشتی که گریه کنی،صِدام کن بهت قول نمی دم که ساکتت کنم ،اما منم پا به پات گریه می کنم اگر دنبال مجسمه سکوت می گشتی صِدام کن، قول می دم سکوت کنم اگه دنبال خرابه می گشتی تا نفرتتو توش خالی کنی ، صِدام کن چون قلبم تنهاست اگه یه روزخواستی بری قول نمیدم جلوتو بگیرم اما باهات میدوم اگه بیه روز خواستی بمیری قول نمی دم جلوتو بگیرم اما اینو بدون من قبل از تو میمیرم
چقدرعجیبه که تا مریض نشی کسی برات گل نمی یاره تا گریه نکنی کسی نوازشت نمی کنه تا فریاد نکشی کسی به طرفت برنمی گرده تا قصد رفتن نکنی کسی به دیدنت نمی یاد و تا وقتی نمیری کسی تورو نمی بخشه هیچکس لیاقت اشکهای تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد باعث اشک ریختن تو نمی شود اگر کسی تو را آنطورکه میخواهی دوست ندارد به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد دوست واقعی کسی است که دستهای تورابگیردولی قلب تورالمس کند بدترین شکل دلتنگی برای کسی [ دوشنبه 88/6/16 ] [ 1:30 عصر ] [ آیسان ]
[ نظر ]
زندگی گل سرخی است که گلبرگهایش خیالی و خارهایش واقعی است .
![]() سادگی را دوست دارم چون با صداقت است هیچ دروغی درآن راه نداردمانندکودکی است که با چشمان معصوم اش به همه نگاه میکند وبا معصومیت اش هزاران حرف به دنیا میزند
زندگی کتابی است پرماجرا ، هیچگاه آنرا به خاطر یک ورقش دور مینداز
![]() بخشندگی را از گل بیاموز، زیرا حتی ته کفشی که لگدمالش میکند را هم خوش بو میکند
وقتی که دیگر نبود من به بودنش نیازمند شدم وقتی که دیگر رفت به انتظار آمدنش نشستم وقتی دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد من اورا دوست داشتم وقتی اوتمام شد من اغاز شدم و چه سخت است تنها متولد شدن مثل تنها زندگی کردن مثل تنها مردن
![]() ![]() ![]() عشق نمی پرسه اهل کجایی ، فقط میگه تو قلب من زندگی می کنی . عشق نمی پرسه چرا دور هستی فقط میگه همیشه با من هستی . عشق نمی پ
![]() درشهرعشق قدم میزدم گذرم افتادبه قبرستان عاشقان خیلی تعجب کردم تاچشم کارمی کردقبربودپیش خودم گفتم یعنی این قدرقلب شکسته وجودداره؟یکدفعه متوجه قلبی شدم که تازه خاک شده بودجلورفتم برگهای روی قبرراکنارزدم که براش دعاکنم وای چی میدیدم باورم نمیشه اون قلبه همون کسیه که چندساله پیش دله منو شکسته بود
![]() [ دوشنبه 88/6/16 ] [ 1:29 عصر ] [ آیسان ]
[ نظر ]
|
|
[ طراح قالب : آیسان ] [ Weblog Themes By : aysan] |