عشق چیست
|
بی تجربه متولد می شویم ..با جرات زندگی می کنیم ..و با حیرت میمیریم...تنها چیزی که فروغش به خاموشی نمی گرید..خاطرات پاک است...دلم گرفته.....یه حسه بدی نسبت به زندگی دارم......یهو تنهام گذاشت....میدونم اینجوری بهونه میاره که دلم نشکنه....می خوام معینم بشه برام ..عشقه قصه ی زندگیم.....حتی فکرشم نمی کردم که یه روزی بره.................ته حرفام تو متن ها و شعرایی که می نویسمه..............آخر قصه ی منم ..مثه همه....مرگه.............. [ پنج شنبه 91/10/28 ] [ 1:47 عصر ] [ آیسان ]
[ نظر ]
کنار نیمکت خاطره ها میگذرم [ پنج شنبه 91/10/28 ] [ 1:45 عصر ] [ آیسان ]
[ نظر ]
کنار نیمکت خاطره ها میگذرم [ پنج شنبه 91/10/28 ] [ 1:43 عصر ] [ آیسان ]
[ نظر ]
بدون یادم نمیره که منو بازی دادی عشقم رو، به یه چیزمادی دادی فکرنکن دوستت دارم، حتی فراموش شدی خیلی وقته با کلمه نفرت هم آغوش شدی یه سوال ازت دارم، بگو بدی من چی بود؟ بین لیست دوستات نفر بعدی من کی بود؟ کی بود که تا صبح واست گریه میکرد؟ تو بدترین روزای زندگی ولت نکرد تف به روت، لعنتی گربه صفت نامردی هم اندازه داره، نه تا این حد که جلوی یه غریبه تو به من بخندی تو روزایی که دورم ، بهش دل ببندی حالا باورم شده که تو خراب شده بودی توی زندگیم، مثل یه سراب شده بودی برو پی کارت، پیش اون یار جدیدت [ پنج شنبه 91/10/28 ] [ 1:42 عصر ] [ آیسان ]
[ نظر ]
گمانم این بود که اگر به دستانت تکیه کنم پشتم به کوه است هرگز نمی بخشمت [ پنج شنبه 91/10/28 ] [ 1:40 عصر ] [ آیسان ]
[ نظر ]
|
|
[ طراح قالب : آیسان ] [ Weblog Themes By : aysan] |