عشق چیست
|
سایر
روحم آغشته به آن زهر سکوتی ست که در باور من مثل عطش می ماند
تشنه روح من است ...
واژه ها در قفس تنگ زمان می میرند
شاعران باز هم از دست خدا دلگیرند
کاش می شد همه ی فاصله ها را برداشت
جای آن واژه ی دیدار گذاشت
کاش می شد همه جا را امشب
رنگ یک رنگی زد
با تو بودن نفس تند مرا می شکند
با تو بودن...
مثل آرامش دریای غزل می ماند
بی کران و آرام
کاش از دیده شب اشک غزل جاری بود
کاش از تازگی ناب اهورایی چشمان تو می نوشیدم
چشمه ی مرگ کنارم جاریست
و دل خسته ام انگار که محتاج کمی دلداریست
لحظه ها هم نفس تند مرا حس کردند
که پر از خواهش عاشق شدن است . . . [ شنبه 89/10/18 ] [ 1:30 عصر ] [ آیسان ]
[ نظر ]
سایر
نمی دانم چرا این گونه است؟! وقتی نگاه عاشق کسی به توست می بینی اما , دلت بسته به مهر دیگری است بی اعتنا می گذری وعاشقانه به کسی می نگری ... که دلش پیش تو نیست
[ شنبه 89/10/18 ] [ 1:29 عصر ] [ آیسان ]
[ نظر ]
آمدنت را خوب یادم نیست بیصدا آمدی بی آنکه من بدانم و بی اجازه ماندی بی آنکه من بخواهم،اما اکنون که با ذره ذره وجودم ماندنت را تمنا می کنم قصد سفر داری ای مهمان ناخوانده در قلبم بمان که ماندنت را سخت دوست دارم [ شنبه 89/10/18 ] [ 1:28 عصر ] [ آیسان ]
[ نظر ]
1_وقتی بعد از یک روز شلوغ براتون غذا درست کرد و با تمام خستگی کنارتون نشست بهش بگید:ممنون عزیزم ، خوب شده ، ولی کاش قبل از درست کردنش به مامانم زنگ میزدی و طرز تهیه این غذا رو ازش میپرسیدی ... [ پنج شنبه 89/10/16 ] [ 10:31 صبح ] [ آیسان ]
[ نظر ]
[ چهارشنبه 89/10/8 ] [ 2:0 عصر ] [ آیسان ]
[ نظر ]
|
|
[ طراح قالب : آیسان ] [ Weblog Themes By : aysan] |